خیانت در روابط زناشویی چرا و چطور اتفاق می افتد

مثلاممکن است دارای مشکلات حل نشده و یا اختلال عملکرد در مواردی باشد. در بهترین حالتهم تصور می کنیم که این امر ناشی از نارسایی های احساسی و یا عدم توجه لارم زوجینبه یکدیگر است.

بیشتر بخوانید: 4 دلیل بروز خیانت در روابط زناشویی شاد و سالم از نظر روانشناسی

همینطور ممکن است فکر کنیم که این موضوع ناشی از نواقصی استکه در رابطه زوج ایجاد شده و موجب احساس نیاز به درک جنسی و صمیمیت خارج از رابطهاصلی شده است. بطور کلی تصور غالب این است که میل به خیانت یکی از علائم مشکلاتاساسی است که در روابط وجود دارد و فعل خیانت و شخص خیانت کار خود معلول اینفضاست.

ادامه مطلب

اما نکته اینجاست که همیشه دلایل اصلی بروز خیانت در روابط،موارد مورد اشاره بالا نیستند. گاهی فردی که مرتکب این خطا می شود دچار اختلالکمبود دلبستگی است. گاهی اوقات فرد خیانت کار از آسیب جدی که در دوران کودکی دیدهاست رنج می برد و از هیجان رابطه جنسی نامشروع و انحراف در رابطه عاشقانه به عنوانابزاری برای فراموشی آسیب های کودکی خود بهره می برد. همینطور ممکن است فرد خیانتکار به ناچار و شاید جبر در رابطه ای قرار گرفته باشد که از نظر او بسیار ترسناک وغیرقابل تحمل است، لذا سعی می کند تا با استناد به این احساسات در درون خود،توجیهی برای خیانت و یافتن شریک جدید، قبل از پایان رابطه فعلی بیابد. ممکن استاولین رابطه افراد فاقد شور و حرارت احساسی و جنسی لازم باشد و فرد خاطی برای پرکردن این خلا به خیانت به همسر دستبزند.

نکته قابل تامل این است که مدل علت و معلول تشریح شده درچند خط بالاتر نمی تواند تمامی انگیزه های خیانت را در افراد را توضیح دهد. در طولسالها مراجعین بی شماری به من (نویسنده مقاله دکتر رابرت وایس) گفته اند که آنهاهمسر خود را دوست دارند، یک رابطه عالی دارند، از یکدیگر لذت می برند، به یکدیگراحترام می گذارند، مجذوب یکدیگر هستند، رابطه جنسی شان خوب است، و هیچ مشکل مالی،خانوادگی و یا هر نوع مشکل دیگری برای آنها وجود ندارد. با در نظر گرفتن تمام ایننکات مثبت، آنها خیانت می کردند و نمی توانستند یا نمی خواستند که به آن خاتمهدهند.

بنابراین فرد خیانت کار در رابطه اصلی خود خوشحال است اماهمچنان به خطای خود در خارج از چارچوب رابطه اصلی ادامه می دهد و خود از این تصمیممتعجب است.

"مطمئنا،"فرد خیانت کار می گوید که حتما چیزی در مورد من یا رابطه من اشتباه است  و یا من این کار را انجام نمی دهم. در این زماندرمانگر شروع به بررسی احتمالات می کند. جستجو برای یافتن یک مشکل اساسی و آشکار.

چیزی که من در طول حدود سه دهه فعالیت به عنوان درمانگر ومتخصص آموخته ام این است که خیانت اغلب نشانه ای از مشکلات شخصیتی یا روابط مخدوشاست، اما نه همیشه. بعضی از افراد از نظر عاطفی و احساسی در سلامت کامل هستند اماهنوز هم دست به خیانت می زنند و متاسفانه این مورد درباره مردان و زنان به یکاندازه صادق است.

 

استرپرل نویسنده The State of Affairs در کتاب خود ۴ دلیل اصلی را برای تشریح اینکه چرا افرادی که به طور کلی در روابط خودخوشحالند و احساس رضایت می کنند، ممکن است در معرض خیانت قرار بگیرند و آرامش ورضایتشان از ازدواج، خانه و کاشانه، خانواده و موقعیت اجتماعی خود را به خطربیاندازند، بیان می کند.

۱. خود آزمایی

جستجو برای یافتن یک حس جدید در خود، یکی از اصلی ترین ایندلایل است. مردم با بسیاری از دلایل گمراه می شوند و به خیانت دست می زنند، امازمانیکه حس میکنم تمام آنها را شنیده ام با یک مورد جدید مواجه می شود. اما یکی ازاین دلایل مرتب تکرار می شود. این که به خیانت به چشم یک ماجراجویی و اکتشاف درخویش و یک تجربه بزرگ که شامل رشد و تحول است نگاه می شود.

برای این دسته از افراد، خیانت مانند کشف سرزمین های احساسیناشناخته ای در درون خودشان است که هرگز تجربه نشده و یا سرکوب شده اند.

جالب توجه است که آنها نمی خواهند از چیزی که هستند فرارکنند و تنها می خواهند تا برای مدت کوتاهی هم که شده از بند محدودیت هایشان رهاشوند تا دوباره احساس جوانی، غرور، ماجراجویی، رشد و تجربه ناب زندگی و شاید فراراز مسئولیت های فعلی شان را داشته باشند.

هنگامی که این افراد خیانت می کنند، به دنبال فرد دیگری وتنها به دنبال خود می گردند (یا حداقل یک جنبه گمشده یا نادیده گرفته شده از خود.)

۲. شهوت تجربه دوران نوجوانی وجوانی

گاهی اوقات افرادی که در روابط شاد و راضی هستند و دست بهخیانت می زنند عنوان می کنند که با این کار به شور و اشتیاق دوران نوجوانی و جوانیخویش باز گشته اند. در اغلب فرهنگ ها روابط خارج از چارچوب ازدواج در دوراننوجوانی و جوانی نکوهیده و نهی شده است و آنها با خیانت خود در سنین بالاتر بهدنبال دستیابی به این حس ممنوع و شکستن قوانین هستند. مانند کودک ۵ ساله که مادرش او را از بازی با وسیله پرخطریمنع کرده باشد. این سرگرمی ممنوع همیشه شیرین تر از سایر سرگرمی های مجاز دیگر است.

جک مورین در کتاب خود "ذهن اروتیک" از منظر جنسیاین معادله را حل کرده است:

جاذبه + موانع = هیجان

این معادله در طول تاریخ همواره معادله اصلی و ماهیت گول زنندهگناه بوده است. از آنجا که فرد خیانت کار قرار نیست تا  در خیانت خود درگیر رابطه جنسی و یا عاشقانهجدیدی شود، میل بیشتری برای تجربه این جنس ارتباط دارد. برای کودکان و نوجوانان،محدودیت در این موضوعات بطور ضمنی پذیرفته شده است اگرچه آنان همواره از آن گلهدارند. در مورد نوجوانان و حتی جوانان، اعمال محدودیت هایی بر سر این راه، ممکناست آزاردهنده به نظر برسد اما در مورد بزرگسالان که در رابطه هستند، این محدودیتها معنای دیگری دارد.

3. زندگی کردن و نه زنده بودن

در اینجا نه تنها فرد خیانت کار به اعمال نکرده و ممنوع خوددر گذشته به چشم گناه نگاه نمی کند بلکه آنها را به چشم فرصت های از دست رفته میبیند.

ممکن است به کسی در روابط گذشته شان فکر کنند که دیگر نیست،یا کسی که دوست داشتند باشد و او هرگز نبوده است و یا به زندگی که به زعم خود میتوانستند داشته باشند ولی امروز از آن محرومند. این افکار ممکن است این حس را بهآنها منتقل کند که در زندگی و روابطی که انتخاب کرده اند محدود و محصور شده اند.شاید به این فکر کنند که چه کسی می توانستند باشند اگر مسیر دیگری را انتخاب کردهبودند.

بنابراین آنها حس کنجکاوی و ماجراجویی خویش را آزاد میگذارند و ممکن است در این راه به روابط جنسی نامشروع کشیده شوند تا این حس را عمیقتر تجربه کنند. باز هم این یک نوع خود آزمایی است که در آن خیانت می تواند زوایایپنهان درون یک شخص را برای خودش نمایان سازد.

۴. تجربه یک حس جدید یا رهاکردن احساسات سرکوب شده

در نهایت خیانت در افرادی که در روابط شاد و سالم هستندممکن است با انگیزه تجربه یک حس جدید و یا رهاسازی احساسات سرکوب شده اش صورتبگیرد. این مورد هم نوع دیگری از خودآزمایی فرد است. مردان می توانند در مقابل اینانگیزه آسیب پذیرتر باشند زیرا اغلب و در اکثر فرهنگ ها آنها عنوان می کنند که اززمانیکه رشد کرده اند همواره مشغول سرکوب احساسات و غرایز خود بوده اند. در طولزمان و با فشار محیط و اطرافیان آنها یاد گرفته اند که طاقت بیاورند و ازاحساساتشان صحبتی نکنند. در مورد این گونه افراد، فارغ از جنسیتشان، خیانت بیشترمفهوم آزادی عاطفی دارد تا آزادی جنسی و همانطور که قابل حدس است این شکل از خیانتنیز نوعی از خودآزمایی فرد بحساب می آید.

خیانت با هر دلیلی پذیرفتنینیست

آیا دلایل برخی برای خیانت موجه تر از دیگران است؟ و آیاپاسخ به این سوال اساسا مهم است؟ از منظر شریکی که به او خیانت شده پاسخ حتما منفیاست. همینطور از نظر او هیچ دلیل موجهی برای خیانت جنسی نیز وجود نخواهد داشت. امااز نظر یک درمانگر این دلایل که در بیشتر مواقع ریشه در شخصیت و گذشته فرد خطاکاردارد بسیار مهم است.

مهم از این نظر که راه درمان برای کسی که از خیانت بعنوانابزاری برای ماجراجویی و خودآزمایی استفاده می کند،‌ با کسی که از خیانت برای پاسخبه آسیب های شخصی دوران کودکی یا نارسایی های احساسی در روابطش استفاده می کند،بسیار متفاوت است.

 

جامعه سلامت